v
وقتی خالصانه دوستش داری
به حرمت ِاحساس ِخودت
بگذار او هم علاقه ات را بداند ...
وقتی با خودت میگویی : میترسم ... !
یعنی هنوز " غرورت" را بیشتر از او دوست می داری
پس توقع نداشته باش او هم احساست را باور کند ...
تو هنوز نمیدانی قیمت ابراز عشق بیشتر از حفظ غرور است
هنوز نمیدانی دوست داشتن و عشق
حرمت دارد ...
عشق وقتي زيباست
که از دل تو بر زبانت جاری شود ...
حتی اگر جواب رد بشنوی
حتي اگر به نفع تو تمام نشود
تو به حرمت " احساس ِخودت "
بگذار بداند ...
شاید او هم سَر کُرنش فرود آورد
نزد احساس پاک تو ...
چه میدانی !
شايد او عاشق تر بود ...
من خدا را دارم
کوله بارم بر دوش
سفری می باید
گم شدن تا ته تنهایی محض
سازکم با من گفت:
هر کجا لرزیدی،
از سفر ترسیدی،
تو بگو از ته دل:
من خدا را دارم من و سازم چندیست که فقط با اوییم...
نظرات شما عزیزان: